بلاگ

جلسه هفدهم کارگاه چله نشینی تناسب اندام هپی فت

جلسه هفدهم دوره چله نشینی تناسب اندام

تمرین روز هفدهم:

🖋️ تمرین اول:
در دوچرخه سواری با خداوند، جلو نشسته بودی یا عقب؟

🖋️ تمرین دوم:

چقدر خودت رو دوست داری؟
🥺🥺🥺

آخرین مرتبه ای که جلوی آینه ایستادی (نه برای شانه زدن موهایت و نه برای زدن مسواک و نه برای شستن صورتت) و به خودت خیره شدی و به خودت واقعی ات گفتی که دوستش داری کی بود؟
🥺🥺🥺

آخرین مرتبه ای که برای خودت وقت گذاشتی، برای خودت چای دم کردی، برای خودت هدیه خریدی، برای خودت آهنگ گذاشتی و رقصیدی کی بود؟
🥺🥺🥺

چه کسانی را بیشتر از خودت دوست داری؟ (اصلاً می دانی که باید خودت را هم دوست داشته باشی)؟!!
🥺🥺🥺

و در آخر….
چرا خودت را ستایش نمیکنی و عاشق خودت نیستی؟!!!
🥺🥺🥺

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

59 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • سلام ودرود براستادگرامی
    دردوچرخه سواری باخدا،راستش ازخداکه پنهون نیست ازشماپنهون نباشه قبل اینکه باهپی فت آشنابشم خداتوزندگی من گم شده بود ک اونقدحالم بدبود و حس ویرانی داشتم ،امابعدازاین که باشماآشناشدم واون جلسه که وکالتنامه تام ب خدا دادم خدا شد صندلی اول دوچرخه من تاحالام خیلی باشوق پا میزنم وازمسیرلذت میبرم خداشاهده استاد ایناکه میگم ن تملق وچاپلوسی نه چیزدیگه احساس ودستاورد واقعی منه واقعا طعم واقعی آرامش حس میکنم قربونش برم یک قدم سمتش بری صدقدم سمتت میاد.
    آخرین باری که که خودما توآینه دیدم شایدسالهاپیش بود ک گفتم دوسدارم خودما گم کردم اصلا وقتی براخودم نزاشتم حتی کوتاه ب اندازه چای نوشیدن ،چیزی براخودم نخریدم همیشه اطرافیان اولویت داشتن برمن ،حتی بعضی وقتام درصورت نیاز براخودم مجبوربرهزینه میشم عذاب وجدان میگیرم ک ای وای چرا انقد خرج شد) اصلا آدم خسیسی نیستم برادیگران براحتی هزینه میکنم) باخودم طوری رفتارمیکنم ک لایق نیستم ،توزندگی همه رو بیشترازخودم دوسدارم شرایطی پیش میاد حتی رهگذرکوچه مهمترازخودم میشه چ برسه خانوادم ک همیشه اولویت بودن،ازخودم ناراحت میشم ک چرا اینطور رفتارمیکنم اماوقت عمل باز فراموش میکنم .
    من خودم را اصلا دوست ندارم ک انقدر زجرش میدم
    فکرمیکنم لایق ستایش ودوسداشته شدن نیستم این حس درمن انقد زیاد ک اگه اطرافیان کم لطفی بکنند میزنم ب حساب دوست نداشتنی بودنم .😔

  • امروز که دارم این تمرینو انجام میدم یکی از بدترین روزای زندگیمو دارم میگزرونم
    تو این لحظه واقعا از همه چیز میترسم ولی همیشه عادت کردم تو بدترین شرایط زندگیم همه چیزو بسپارم به خودش تا الان هر وقت فکر کردم ته ته تهش ولی ی دفعه دیدم همه چیز به خواست خودش بهترین شده
    ولی این بار میخوام خدارو واسه هر لحظه کنارم داشته باشم نه فقط تو زمان سختی از این به بعد میخوام من پشت سر اون قدم بردارم
    من همیشه فکر میکردم خودمو دوست دارم ولی نداشتم
    همیشه ترسام باعث میشدم بقیه اولویت قرار بدم ولی این بار با تمام وجودم میخوام خودمو همینجوری که هست دوست داشته باشم گوشمو رو حرفای بقیه ببندم . دیگه اون ترسایی که هر روز خانوادم ازشون برام تعریف میکنن گوش ندم دیگه کل زندگیمو بدم دستش دیگه برام مهم نیست از این به بعد چی قراره اتفاق بیفته همه چیزو میسپارم به خودش امیدوارم لایق باشم

  • سلام
    خیلی وقت ها خدا جلو نشسته بود و خیلی وقتام که خودم میخواستم برونم اخرشم نمیتونستم و باز میسپردم به خدا.
    خودم رو دوس دارم اما بعضی چیزا هستن که دلم میخواد تغییر کنن.

  • باسلام
    تمرین اول:من گاهی یا بگم خیلی وقتا جلوی زین دوچرخه نشسته بودم تنها میروندم و میرفتم و بعضی وقتام پشت زین دوچرخه ام خدا بود یه وقتای خیلی خاص ته درموندگیا و حال بدیا بود که خدارو میشوندم جلوی زین دوچرخم و خودم پشت سرش پا میزدم ولی میخام سعی کنم از این به بعد خدابشینه جلو و من پشت سرش رکاب بزنم توکل به خودش😍
    تمرین دوم
    من خودم و خیلی دوست دارم عاشق خودمم باخودم حال میکنم کوه میرم بهترین لباسارو میپوشم موزیک گوش میدم اواز میخونم گردش و پیاده روی و کوه تنهایی میرم جلو اینه وایمیستم و از دیدن خودم لذت میبرم البته این مدت که چاق شدم نگا تو اینه گاهی حالم و بد میکنه میگم نگا چقدر پهن شدم پهلوهارو ببین بعد سعی میکنم خودمو نگا نکنم …
    خیلیا هستند که تو زندگیم دوسشون دارم عاشقشونم بچه هام شوهرم و خانوادم
    امیدوارم بتونم متناسب بشم و باز از دیدن خودم توی آینه واز وجود خودم لذت ببرم

  • من از آخرین باری که به خودم گفتم دوست دارم یادم نمیاد، مدتهاست که از خودم بدم میاد ، از اندامم،از بی ارادگیم ،از شکست‌های متوالی،خودمو دوس ندارم ،خودمو لایق زیباییها و فراوانیها و اندام متناسب نمیدونم،نمیدونم از کی اینجوری شدم ولی متاسفانه شدم،و خیلی هم بابت این موضوع ناراحتم 🙏

  • سلام راستش من اصلا خودمو دوست ندارم. وقتی میبینم با این اضافه وزن بازم دارم پرخوری میکنم بیشتر از خودم بدم میاد وقتی میبینم پادرد دارم اما نمیتونم یک قاشق کمتر بخورم یا اینکه ازون بستنی که با معده پر با اکراه میخورم بگذرم. و من بازهم به خوردن ادامه میدم این یعنی من ازخودم تنفر دارم. صورت زیبام با چاقی و ورمی که داره دیگه زیبا نیست. اندامم کلا متلاشی شده. اما ازین به بعد سارایی میشم که اول ازهمه خودم دوستش دارم وبعد دیگران ً

  • سلام خدمت استاد عزیز
    فکر کنم تا الآن جلو نشسته بودم
    ولی سه روز که فرمون زندگیم رو دادم دست خدا و الآن اتقدر شاد و خوشحالم که حد نداره
    یه مادر که تازه بچش به دنیا اومده به هیچکس نمیتونه اطمینان کنه بچشش رو بده نگهداره الآ مادر خودش تو اوج خستگی بچه رو که میده به مادرش اطمینان کامل داره و خیالش راحت راحت که مادرش بچش رو از خودشم بهتر نگهداری میکنه خیلی چیزای رو که خودش نمیدونه ولی مادرش میدونه پس خیالش راحته راحته منم الآن حس اون مادرو دارم که بچش دست مادرشه منم فرمون زندگیمو دادم دست خدا و الآن خیالم راحته راحته که زمین نمیوفتم
    در مورد تمرین دوم هم من واقعا گاهی اوقات جلو آینه وایمیستم و به خودم افتخار میکنم و گاهی واس خودم هدیه میخرم در کل خودم رو دوست دارم و راضی هستم

  • سلام
    حال دلتون خوب
    من خیلی وقتا این رو با تعبیر اینکه میرم تو بغل خدا برای خودم ساخته بودم
    ولی این تعبیر خیلی زیباست
    نمیتونم بگم همیشه خدا جلو بوده یا همیشه من جلو بودم دارم سعی می کنم هر لحظه چک کنم که دیگه نرم جلو بشینم
    ولی تا حالا بهش اینجوری نگاه نکرده بودم
    به هرحال خودمو دوست دارم ولی هیچ وقت به خودم نگفتم هیچ وقت جلوی آینه نتونستم اینو بگم چون انداممو دوست ندارم بعد بی مهری هایی که از آدم ها حتی عزیزترینهام دیدم، وقتی دیدم اولویتشون خودشونن، سعی کردم کمی بیشتر خودمو دوست داشته باشم و گاهی خودمو دعوت کنم به خوردن یک فنجان چای یا یک هدیه کوچک
    من فرزندم همیشه درجه اول بوده برام بعدم اطرافیانش که دوستشون دارم
    خیلی وقت نیست که فهمیدم خودمو باید خیلی دوست داشته باشم

  • سلام خدمت استاد عزیز
    چقدر وویس دوچرخه زندگی تاثیرگذار بود عجب حس عجیبی داشت عجب تعبیر جالب و دل انگیزی.خلاصهرخیلی تکونم داد .بچگیام فکر کنم خدا جلو نشسته بود چند سالیه که خودم جلو بودم خودمونیم گاهی فکر میکردم خودم تنها رکاب میزدم .اما دیگه باید برم ترک دوچرخه …
    فکر نکنم خودمو دوست داشته باشیم با این تفاسیر .چند روز پیش جلوی آینه موندم خودمو نوازش کردم.راستش یادم نیست کی برای خودم چای ریختم اما خیلی برای خودم جایزه میخرم 😊و در آخر فکر کنم همه رو بیشتر از خودم دوست دارم منظورم خانواده و دوستان و همکارانم هستش.(متاسفانه)

  • سلام آقای جعفری عزیز
    راستش انقدر این سه فایل اخیر رو من تاثیر گذاشته که تو آسمونا پرواز میکنم (در حدی که روزهای تمرین رو اشتباه کردم!!)
    همش دارم مقایسه میکنم زندگی قبل و و الانمو و میبینم چقدر در حق خودم جفا کردم…

    راستش برای تمرین اول باید بگم که من اکثرا که وقتی اوضاع زندگیم آروم بود جلو نشستم و رکاب زدم و وقتی اوضاع خراب شده هول هولکی خدا رو نشوندم جلو گفتم کمکم کن بگذرم!باورم نمیشه انقدر اعتمادم کم بوده نسبت به خدای مهربونم…

    تمرین دوم
    نسبتا خودمو دوست دارم تا جایی که تو زندگیم اولیت حال خوب خودم بوده ولی یه خصلت دلسوزی بیجا باعث میشده کاملا عالی نتونم عمل کنم و خودمو فراموش کردم ….

    تمرین سوم
    دلم سوخت برای خودم…یادم نمیاد!

    تمرین چهارم
    از وقتی بی مهری های اطرافیانمو در قبال محبتهام تو زندگی دیدم ترجیح دادم کمی بیشتر به خودم و روح و روانم اهمیت بدم مثلا دلم چایی خواست نگم چایی دسته جمعیش میچسبه!نه بعد انجام کارای خونه یه چایی دم کردم و نشستم میل کردم…و از وقتی بابت هدیه خریدن برای دیگران به این متهم شدم که چون چشمداشتی برای جبران داشتم دیگه با کل اون پول برای خودم هدیه خریدمو و خودمو به یه رستوران دعوت کردم…و آهنگ گذاشتن و ….
    نمیدونم شاید این روشم یه جاییش اشتباه باشه چون با توجه به برخورد دیگران برای خودم وقت گذاشتم نه بی قید و شرط! ولی گاهیم بی قید و شرط برای خودمم ولی نه زیاد

    تمرین پنجم
    همسرم و فرزندانمو بیشتر از خودم دوست دارم گاهی
    البته نه همیشه …

    تمرین ششم
    یکی از دلایلش اضافه وزنم بوده که عاشق خودم نبودم و خودمو ستایش نکردم که الان متوجه شدم اشتباه کردم …

    درود و نور خدمت شما استاد گرامی

    • با سلام
      ۱. من جلو نشسته بودم
      ۲.من گاهی اوقات که از عملکردم راضیم عاشق خودمم و مدام خودم رو تحسین میکنم.و مواقعی که مرتکب خطا میشم خودم رو تنبیه و سرزنش میکنم…
      قبلا خیلیا بودن اما الان فقط خدا رو از خودم بیشتر دوس دارم..
      و تقریبا هرروز می‌رقصم و خودم رو به چای یا قهوه دعوت میکنم.هوای خودم رو دارم کلا.فقط در برابر جنس مخالف خودم رو گم میکنم و نقطه ضعف من جنس مخالفت متاسفانه

    • با تصویر سازی دوچرخه زندگی حس میکنم یک پله به ایمانم اضافه شد من از خدا خواهش کردم که جلو بشینه و بهش اعتماد کردم حالا هر وقت به یاد ترسها و مشکلاتم می افتم تصویر دوچرخه به ذهنم میاد و میبینم که خدا جلو نشسته و رکاب میزنه ، آرامش عجیبی میگیرم

      در مورد نگاه کردن به آینه باید بگم همین دیروز جایی بودم که آینه نبود و من داشتم تلاش میکردم چهره خودم یادم بیاد اما تلاش بی فایده بود و من متاسف شدم چون هرگاه در آینه نگاه کردم نقص های خودمو دیدم اما خودمو ندیدم

      میدونم که باید خودمو دوست داشته باشم و می‌دونم که خودمو دوست دارم اما در حق خودم مثل یک مادر نامهربانم که کودکش رو درست تربیت نکرده و ازش انتظار داره که درست رفتار کنه و فقط ضعف ها رو میبینم و سرزنش میکنم ، چشمانم بلد نیست که خوبیهامو ببینه ، زبانم بلد نیست که خوبیهامو تعریف کنه
      مثل یک مادر نامهربان که فرزندش رو دوست داره اما با رفتار اشتباه بهش ظلم می‌کنه

  • باسلام وباتشکرفراوان ازشما
    من چندین ساله خدارونشوندم جلو،ازاون موقع به بعد،پرازآرامشم،پرازعشق،پرازامیدوهیچ ترسی برای حال وآینده ندارم.
    اوضاع چه بدچه خوب،همه راهدیه خدامیدونم وازهیچ شرایطی ناراحت نمیشم.
    همیشه باتمام توانم به عشقش رکاب میزنم،امابعضی وقتاکه خسته میشم،میسپارم به خودش وایمان دارم که بهترین کاروانجام میده.
    من خیلی خودمودوستدارم
    من همه جای خونه اینه دارم وهروقت ازجلوشون ردمیشم نگاه تحسین آمیزبه خودم میکنم
    هرروزموقع گوش دادن به فایلها،یک کاپوچینودرست میکنم،توبهترین فنجون،وقتی هم میزنم بهم آرامش میده،هرروزتوفلاسک برای خودم انواع دمنوش درست میکنم،واکثروقتها دوستانمودعوت میکنم
    تندتندبرای خودم هدیه میخرم،چون خیلی خوشحالم میکنه
    میدونم تاخودمودوست نداشته باشم نمیتونم اطرافیانمو اونطورکه بایددوست بدارم
    شایدزیاده روی باشه،ولی من همیشه خودموبه خاطر کارهایی که انجام میدم ستایش میکنم
    عاشق خودم هستم وهمیشه سعی میکنم بهترازدیروزباشم
    برای خودم برنامه مینویسم وکارهایی که دوستدارم دران لحاظ میکنم.
    البته مشغله زیاددارم،کاربیرون،خانه داری،بچه داری،…
    ولی همیشه لابه لای اونهافرصتی برای بالابردن روحیه پیدامیکنم.

  • من در دوچرخه سواری بعضی موقعه ها خودم جلو بودم وبعضی وقتها فرمونو به خدا میدادم والان فهمیدم موقعی که فرمونو به خدا میدادم چقدر خوب و لذت بخش پیش میرفت که وقتی یادمیاد همیشه درتعریفام برای اطرافیانم باچه ذوق وشوقی تعریف می کنم که خدا چه معجزهای در زندگیم ایجاد کرده ولی از دیشب که صحبتهای استاد رو شنیدم دیگه هیچ وقت جلو نمی شینم
    تمرین دوم
    راستش روبخواین هیچ وقت کاری برای خودم نکردم از بس که اطرافم شلوغ بود من از موقع ای که در سن ۲۰ سالگی مادرمو از دست دادم مسئولیت خواهر وبرادرام چون فرزند اول بودم به گردن من اوفتا البته خودم خواستم این مسئولیت رو بعهده بگیرم چون به هیچ کس اعتماد نداشتم وهنوزم بعداز سی سال این مسئولیت پیرم کرد تااین که یک سالی میشه فقط بخاطر خودم تصمیم گرفتم از همه دورشم ویه کمی به خودم برسم با اینکه دور شدم ولی باز فکرشون دیونم میکرد تا اینکه بادرسهای استادعزیزمون آقای جعفری فهمیدم یک عمر در اشتباه بودم وهنوزم دیر نشده اولا فرمان دوچرخه را به خداوند مهربان میدم ودوم اینکه دارم حس میکنم خودم رو چقدر دوست دارم وبراش برنامه ها دارم
    وآیینه
    ما توی خونمون دوتا آیینه قدی داریم وهر روز خودمو در آیینه میبینم اونم چندین بار وخیلی زیاد راستش هروقت خودمو توی آیینه میبینم بخاطر چاقیم خیلی از خودم بدم میاد وافسوس میخورم که چرا اون هیکل خوشگلو اینقدر خرابش کردم حیف نبود وبخاطر همین همیشه از خودم بدم میومد واصلا بهش نگفتم که دوستش دارم فقط دلم به حالش سوخته
    آخرین باری که برا خودم کاری کرده باشم همین چند روزی که وارد این گروه شدم دارم یواش یواش براخودم یه کارایی میکن واینکه تازه خودمو پیدا کردم ودوستش دارم ومیخوام براش همه کاری بکنم
    خواهرو برادرام وبچه ها روبیشتر از خودم دوست داشتم ولی الان اوضاع فرق کرده

  • سلام🙂
    تمرین اول،از وقتی یادم میاد خدا جلو نشسته بوده 🙂
    تمرین دوم،خودمو خیلی خیلی دوس دارم .تا حالا پیش اومده تو آینه نگا کنم و بگم آزاده لایک داریا🤣
    ادمی ام که به خودم خیلی اهمیت میدم،برا خودم به عناوین مختلف جایزه میخرم،تو ماه محرم نمیرقصم ولی کلن بقیه وقتا رقص جزو برناممه،💃
    خودمو از همه بیشتر دوس دارم،اول خودم دوم خودم سوم خودم بعد بقیه
    عاشق خودمم .🤭

  • سلام.وقت بخیر جناب جعفری و دوستان عزیز و پشتیبان گرامی من در دوچرخه سواری با خدا بیشتر اوقات خدا را در پشت سر سوار کرده‌ام ولی اولین تکیه گاه وامیدم همیشه خدا بوده و هست.واز این پس من در تمام مسائل زندگی به او وپشت سر او بر دوچرخه زندگی سوار خواهم شد.ممنون
    جناب جعفری و سایر دوستان من خودم را بعداز مادرم و بچه‌ها وهمسرم دوست دارم.واز این به بعد بیشتر به خودم توجه خواهم کرد. و من به تازگی به خودم کلمه دوستت دارم را در آینه به خودم گفتم. وبعد از شروع جلسات بیشتر شدواخرین سالروز (سال ۱۳۹۹ )تولدم برای خودم کیک وگل گرفتم و رقصیدم. و مادر و همسر وفرزندان را بیشتر از خودم دوست دارم.ولی فهمیدم جدیدا که خودم را باید بیشتر دوست داشته باشم. ودر اخر باید بگویم اگر کفر نباشد ازاین به‌بعد خودم را ستایش خواهم کرد .ممنون استادگرامی وهمه دوستان عزیز و گرامی خصوصا معرف عزیزوگرامی خانم محمدیان دلسوز ومهربان.متشکرم

  • سلام استاد گرامی وخسته نباشید
    راستش صحبتهای شما ان چنان ادم رو از تنش واصطراب می اندازدویک ارامش دلنشین میدهد من در ثانیه به ثانیه زندگیم از خالق خو دم شکر گزار هستم با او خیلی صحبت میکنم وبرای همه کارهام از او مشورت میگیرم دیدن میگن اگر نمیدونی چه کار کنی برو استخاره کن ولی باورتون نمیشه که من با خدای خودم معا مله میکنم وهمیشه هم موافقم

  • سلام. وقت بخیروتشکرازصحبتهای استاد. بین صحبتها فکرمیکردم این صحبتها روکاش بشه تبدیل داستان کودکانه کردوبه کودکان اطمینان وعشق به خداروآموخت.
    اطمینان. رکاب زدن. خیلی مفهوم داره.
    تمرین اول. بنظرمن خداجای خودش هست واین ذهن ماست که خداروجابجامیکنه. بخارنداشتن آگاهیمون واطمینان.
    درمورداینکه چقدرخودم رودوست دارم تاحالاخیلی بهش فکرنکردم.
    ولی خداروشکر تاقبل ازکرونا چون بچه هادیگه بزرگش شدن ودلایل دیگه بابهترین دوست قدیمی سفرمیرفتم. تهرانگردی میرفتیم.
    نمیدونم منظورتون ازاینکه خودم روستایش کنم ولی اگه اهمیت دادنه خداروشکرسعی میکنم حالاه اینکارروبیشتربکنم.
    بادعاهایی که کردم خداوسیله های خوبی جلوپام گذاشت که یکی اش همین دوره بود امیدوارم اطمینان به خدا ورکاب زدن وبخشش روفراموش نکنم. بازم میگم استادمحترم خیرببینید.
    خداراشکر. وممنون شماهستم.
    وقتی فکرمیکنم یه نتیجه دیگه که میگیرم اینه که من اگه به خودم اهمیت میدادم وارزش خودم روبیشترازغذاهای اضافه میدونستم الان وضع وزنم این نبود.

  • سلام. وقت بخیر . خدا همیشه وقتی حضور داشته ک غم داشتم. تو هزار راه زندگی گیر ک میفتم صداش میزنم. کاش فرمون زندگیمو دستش داده بودم ک اینقدررررررر افسوس و آه پشت ۳۴ سال زندگی نداشتم .
    شاید یکماه پیش جلو آیینه خودمو دیدم و دلم برای خودم تنگ شد .‌گاهی جلو آیینه تو فرصت کمی ک دارم دستامو میشورم ب خودم چشمک میزنم میگم چطوری خوشکله
    جمعه هفته پیش ، همسرم نبود و دخترم خوابید ، احساس کردم وقتشه واسه خودم تنهایی یه چایی با عشق بخورم. البته وسط چایی خوردن همسرم رسید و بعدشم دخترم بیدار شد .
    تقریبا بچه خودم، پسر خواهرم و بچه های خواهرام. همسرم و خانواده مو بیشتر از خودم دوست دارم. بیشتر عمرم صرف کسانی شده ک بیشتر از خودم دوستشون داشتم
    هیچوقت خودمو باور نداشتم. وقتی رتبه کنکورم دو رقمی شد ، با خودم میگفتم خب همه میتونن ، شاهکار نکردی. وقتی دانشجوی نمونه میشدم میگفتم خب حالا فکر کردی ک چکار کردی. خودمو با هرررررررر کسی هر اندازه میدیدم .هرکسی از راه میرسید ، خودمو کوچیک و در اندازه اون میکردم و ادمای دور و برم راحت میتونستن رو مخم باشن و عقاید حال و هوامو عوض کنن. الانم همینطورم ، دلیلش اینه ک عاشق خودم نبودم و نیستم. اما نمیدونم چرا عاشق خودم نیستم

  • با سلام به همه عزیزان
    تمرین۱:من قبلا همیشه فکر میکردم خودم باید تلاش کنم و چون از قدیم هم گفته بودن خدا انسانهای قانع رو دوست داره و راضی باش به رضای خدا من هرگز ازش چیزی نمیخواستم فکر میکردم خدا اگر بخواد و صلاح بدونه میده و این تصور و تفکر اشتباه باعث شد که نه خودم زیاد پا بزنم و نه از خدا توقع کنم فکر میکردم چقدر انسان خوبیم و غافل بودم
    تمرین۲:همیشه دیگران در الویت بودن پدر و مادرم .همسرم فرزندانم دوستانم
    بازم تصور اشتباه که به دیگران بیشتر اهمیت دارن و در کل کمالگرایانه بارم اورده بودن و همه نسبت به خودم ارجع بودن تا اینکه یا یکسری اموزش های در این ۴ سال اخیر تمام اشتباهات رو کنار گداشتم و خودم رو مقدم شمردم نسبت به همه اما انقدر این باورهای محدود کننده و اشتباه در ما ریشه عمیقی دارند که گاهی بازم فراموشم میشود و اشتباه عمل میکنم و باز دوباره باز میگردم
    ولی گاهی سردر گم میشم که نکنه زیادروی کنم یه وقت افراط و یا تفریط نشه نکنه که از اصل جا بمونم و خدا ازم ناراضی بشه

  • با سلام خدمت استاد گرامی و خانم خیری گلم و دیگر دوستان

    بنده خداوند بیشتر در جلوی دوچرخه نشسته بود ولی من زیاد باور نداشتم که ایشون هدایت میکنه منو ولی بخاطر همین دیر باوری بعضی از اوقات جاهامون عوض کردیم من جلو دوچرخه بودم

    راستش من زیاد از خودم راضی نیستم چون بیشتر وقت و زمان رو برای بچه هام گزاشتم و خودم رو گم کردم

    به چایی از زندگی رسیدم که شاید تازه میخوام برای خودم وقت بزارم و توجه به خودم کنم همین به توجه بودن به خودم باعث شد که وزنم ۳۵ کیلو اضافه بشه
    اگر خودم و سلامتی روح و روان ام برام مهم بود نمی زاشتم کارم به این مرحله برسه
    ولی باز هم خدا رو شاکر هستم که الان به خودم اومدم که بتونم از این به بعد به فکر خودم باشم
    البته باز هم الویت اول بچه هام هستن

  • سلام
    من از همون اول زندگی مشترک چون خیلی سنم پایین بود و تجربه ی آنچنانی نداشتم گذاشتم خدا خودش جلوی دوچرخه بشینه و رکاب بزنه و تا الان هم خدارو هزاران بار شکر میکنم که همه چیز درست پیش رفته یه جاهایی به اندازه ی مو باریک شده مسیرمون ولی خدا نذاشته دوچرخه موت از مسیر خارج بشه و دوباره مثل قبل داره به مسیرش ادامه میده من همه ی امور زندگیمو به خودش سپردم
    ودر جواب سوال دوم من از وقتی وارد هپی فت شدم فکر میکنم بیشتر به خودم علاقه مند شدم چون قبلا فقط میخواستم ببینم بقیه از من راضی باشند وهمش سعی میکردم دیگران را خوشحال کنم ولی الان برای خودم چای میریزم ووقتی تنها بیرون هستم با آبمیوه از خودم پذیرایی میکنم برای حال خوب خودم تنهایی پیاده روی میکنم جلوی ایینه خودم رو نگاه میکنم وبه خودم افتخار میکنم که چطور از مشکلات شدید زندگیم عبور کردم والان خداروشکر به اینجا رسیدم و با هپی فت آشنا شدم تا از مسیر زندگیم بیشتر از قبل لذت ببرم
    با تشکر فراوان از استاد عزیز و دوستان عزیزتر که در بهتر شدن مسیر ما رو همراهی میکنید

  • سلام خدمت عزیزان نرگس هستم 🌹
    تمرین اول:من از خدای خودم ممنونم چون نگذاشت که من هیچ وقت جلو بشینم واگر مواقعی هم خواستم جلو باشم فوراً خودش به من عواقبش را گفت ونشانم داد
    تمرین دوم :سعی کردم به خودم هم به اندازه عزیزانم احترام بگذارم در جلو اینه نرفتم ولی با خودم زیاد خلوت میکنم وچون چای دوست ندارم برای خودم تنهایی خیلی کم میوه آماده کردم چون فرزندانم همیشه کنارم بودند هدیه برای خودم زیاد میخرم ولی هیچ وقت برای خود خودم آهنگ نذاشتم انشاالله این کار رو خواهم کرد چون میدونم حال دلم رو بهتر میکنه🤗🤗🤗
    ودر انتها سپاس از شما استاد گرامی 🌹 🌹 🌹 🌹

  • با سلام ،ووقت به خیر ،گاهی خدا گاهی خودم جلو ی دوچرخه زندگی نشستیم .به هرحال برای همیشه ثبات نبود ه ،هر وقت خدا جلونشسته با کوچکترین دست انداز ،ازش ایراد گرفتمو ترک دوچرخه که نه پیادش کردم .وهر چه توان داشتم رکاب میزدم تا الان به این جا رسیدم وناگفته نمونه با این که خدارو پیاده کردم باز هم حمایت‌های غیبیشو شامل حالم میشد.اما به روی خودم نمیارم .همیشه وجودش ،مهربونیش ،عدالتش ،وحمایت های بی دریغشو شامل حالم شده ،گاهی که پسرم ازم جدا میشه مثل مدرسه و…به او میسپارمش ولی وقتی پیش خودمه دیگه نمی‌گم خدایا به تو سپردمش،واین همیشه گوشه ذهنم سوال بود که منو کی مراقبمه وبه ایمان خودم شک میکردم .من زیاد خودمو دوست ندارم چون برای خودم اصلاوقت نمی‌زارم .من برای خودم چای زیاد دم میکنم ،هدیه بماند که لباس های معمولی تنمو نمیتونم بخرم ،نه اینکه پول نداشته باشم ،نه،نمیدونم چه مشکلی دارم که اصلا نمیتونم برای خودم چیزی بخرم.گاهی بادختر خواهرم می‌رقصم که یک سال و نیم داره،گاهی

  • با سلام خدمت آقای جعفری وخانم خیری گلم ودوستان گلم درگرو من هم متأسفانه بعضی وقتها جلوی این دوچرخه سوار شدم اما با هم معبود مهربانم مسیر را نشانم داده وگاهی راهمراگم کردم ودوبارهخدای مهربانتر از همه دستم را گرفته‌.من از خیلی وقت پیش خودم رااز یاد برده بودم و به همه فکر می کردم جز به خودم. ولی از حدود چهار سال پیش بعد از پشامد به خودامدم. وحالا به خودم فکر می کنم. وبه خودم چایی مریزم وهدیه مخرم. وخدا راشکر میکنم ودر این مسیر پشت دوچرخه سوار میشم وامور رابهخودش میسپارم وخودموعزیزانم رابهخودش میسپارم.وازش ممنونم که مرا در این مسیر قرار داد که هپی فت بشم

  • سلام خدمت استاد عزیز من زیاد از خودم راضی نبودم وبیشتر به فکر خانواده بودم اصلا یه وقتایی به خودم می اومدم می دیدم که خودم و زندگیمو وقف بقیه کردم ولی جدیدا تصمیم گرفتم بیشتر به خدوم اهمیت بدم البته ناگفته نمونه همسرم همیشه به من می گفت بیشتر به فکر خودت باش ومثل یه مشاور همیشه منو راهنمایی می کرد خیلی نگران من بود وبیشتر از اون چیزی که فکر کنیم مراقب من بود و با رژیم هاییی که می خواستم بگیرم مخالف بود ولی با چله هپی فت موافق بود من زیا د جلو اینه نمیرم چون از خودم راضی نیستم ولی جدیدا یاد گرفتم به خودم اهمیت بیشتری بدم همیشه وقتی خسته میشم بعداز کارام برای خودم چای دم می کنم می خوام از این به بعد نفر دوم دوچ خه سواری باشم خودم و زندگی و بچه هام بسپرم دست خالق هستی وبیشتر خودم رو دوست داشته باشم برای خودم هدیه بخرم به امید خدا و یاری استاد عزیز

  • سلام به سُکان دار طبیعت .
    ودوستان عزیز و همکلام مخصوصا استاد گرانقدر.
    عقیله هستم .
    🌹من هیچ موقع نمیتونستم جلو بشینم چون بلد نبودم رانندگی رو .اما بعضی مواقع متاسفانه شیطان من رو به جلو هل داده .که چقدر هم به خاطر رانندگی خرابم زخمی هم شدم .
    🌹🌹
    🌷خودم رو دوست دارم.
    🌷🌷شاید هر دو سه روزی یک بار میگم به فکر خودت باش و به خودت اهمیت بده .مخصوصا وقتی از کسی ناراحتم .لزومی نداره جلو ایینه بگم به خود واقعیم میگم.
    🌷🌷🌷من هر روز برای خودم چای میزارم چون وقتی میخورم آروم میشم و بیشتر به خودم فکر میکنم .هدیه برای دل خودم دو روز پیش با اینکه خیلی هم تو حسابم پول نبود ولی چون خوشم اومد خریدم.
    🌷🌷🌷🌷فقط خدا رو بیشتر .اما سعی میکنم به بقیه احترام بیشتر بزارم .اما باید اعتراف کنم همسرم رو شاید از بچه هام بیشتر دوست داشته باشم.
    🌷🌷🌷🌷🌷خودم رو ستایش میکنم چون خالق خودم رو احسن الخالقین میدونم .شاید بعضی مواقع از خودم یادم بره اما خدای خودم رو دوست دارم و ایمان دارم واز او ایمان بیشتر و اعتماد بالاتر میخوام.
    باتشکر فراوان از فایل های آرام بخش شما.🌹

  • سلام وقتتون بخیر
    چقدر زیبا توصیف کردید ، وقتی فایل رو گوش میدادم خودم و عزیزانم رو روی دوچرخه دیدم ….
    مدتهاست خودم و زندگیم رو به خداوند سپردم و روزی چند بار این جمله رو تکرار میکنم ( خدایا خودم ، عزیزانم ، زندگیم رو همه جوره به تو سپردم و از تو کمک و یاری می‌خوام . خدایا به لطف و کرمت ایمان دارم و اعتقاد دارم و امیدوارم )
    ولی یه جاهایی کم میارم ، به بن بست میخورم و میگم خدایا از دست تو هم کاری بر نمیاد . خدای به این عظمتی ، تو هم نمیتونی مشکلم رو حل کنی ‌. ازین به بعد هر وقت به این نقطه رسیدم ، باید به یاد دوچرخه سواری و چطور رکاب زدنش بیوفتم .
    اصلا خودم رو دوست ندارم . اصلا بخاطر خودم زندگی نکردم .
    همیشه از جان گذشتگی و فداکاری برای خانواده ، همسر و اطرافیان بوده .
    نمی‌دونم شاید اونقدر زندگی سخته یا سخت گرفتیم که خودمون رو فراموش کردیم .

  • بادرود فراوان خدمت استاد نازنين ودوستان عزيز
    چقدر شما زيبا مثال زديد
    در همه جاى زندگيم فكر ميكنم فقط خودم بايد با همه چى بجنگم فقط من هستم من تنها
    ميخوام اين دوچرخه سوارى رو امتحان كنم با خداى درونم وگاهى خودم رو رها كنم وبسپارم به درونم
    البته چندين بار اين كار در طول زندگيم كردم وخيلي زود به صدام گوش داد ولى به مرور دوباره رهاش ميكردم وخودم به تنهايي ركاب ميزدم وميرسيدم به كوير خشك كه هيچكس و هيچ چيز نبود كمكم كنه وهمين باعث ميش كه من به ان فوبيا وبه ان ولبستگيها برسم كه منو ااز ادامه مسيرم منع ميكرد
    ميخوام با اين تمثيل زيبا با اين دوچرخه با خداى درونم ركاب بزنم
    تا بتونم خودم رو دردشت پراز زيباىى كه هميشه ارزوم بوده برسم
    واقعا سپاس از شما
    ومهم اين است كه من ميخوام با اين كلاس اول وابستگيهام كه به خانواده ام هست حل كنم وبعد به تناسب اندام برسم

  • درود خدمت استاد گرامی و همراهان نازنین💖💖🌹🌹
    قبل از هر چیز ممنون بابت این فایل بخدا از صبح سه مرتبه گوش کردم البته هر دفعه نا خوداگاه گریه کردم شاید به این خاطر که خدامو اونطور که باید بشناسم نشناخته بودم و این تمثیل شما اونقدر جالب بود که گوی در تمام مراحل این دوچرخه سواری خودم همراه خدا بودم خیلی خیلی سپاسگذارم🙏🙏
    سوالی برایم پیش آمد درک نکردم مفهومش را اینکه اون هدایا که خواسته های فرد هست چرا توسط مردم داده میشد؟؟

    اما جواب سوال شما درمورد دوچرخه سواری با خدا خیلی وقتها با خدا جامو عوض کردم ولی خوب که فکر میکنم به تنهای پا نزدم بلکه همیشه دونفره گاهی من گاهی خدا
    🌹
    من احساس میکنم چند سالی هست که خودمو هم دوست دارم به خواسته های خودمم جواب میدم🌹

    جلوی آینه خیلی با خودم حرف زدم اما نه برای دوست داشتن خودم فقط برای سبک شدن از گرفتاریها🌹

    هر روز برای خودم وقت میذارم شاید در اون مواقع بیشتر با خدا هستم وهم صحبت ودوستم در این مواقع خداجونم هست🌹

    عزیزانم رو دوست دارم اصلا من عاشق همه ادمها هستم گاهی که فکر میکنم آدمهای بد رو بیشتر دوست دارم شاید خنده دار باشه ولی باور کنید فقط بخاطر اینکه مسیر رو گم کردن، سالهاست فهمیدم خودمم باید دوست داشته باشم واهمیت به خواسته ها وروحیات خودم بدم و جای برای خودم خالی کنارم کنار همه کسانی که دوسشون دارم 🌹
    سعی میکنم از امروز بیشتر وبیشتر خودمم رو بشناسم و اونوقت قدر خودمم بدونم وبه توانایهام بیشتر واقف بشم🌹

    سپاسگزارم استاد عزیز 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

  • با درود فراوان خدمت استاد گرامى
    من چند سالى ست كه خودشناسي ميكنم
    وبراى تغيير هر رفتارم كه روش كار ميكردم البته خيل سخته تغيير ولى نياز به تمرين زياد داره
    وهمون ترسها كه قبلا هم در موردش گفتم واقعا حتى با كار درمانى تا حدودى تونسته بودم بر ترسهاى ذهنى ايم كه همون فوبيا بود غلبه كنم
    ولى با فايل صوتى شما با يك دريچه ديگه اى اشنا شدم البته درمورد اشتى با خودم هم خيلي رو خودم كار كردم
    ولى هيچوقت تا به امروز نتونستم از والستگيهام كم كنم ودر اخر منتهى ميشد به فوبيا وتنگ نفس كه هميشه با من بودن
    ولى با صحبتهاى شما و دوستان به اين نتيجه رسيدم كه با خداى درون خودم اشتى كنم وروى ان كار كنم البته با يك شب و يك هفته ويك ماه مشخصا به نتيج ه نميرسم
    ولى با تكرار و تمرين وپيدا كردن خودم وخداى خودم از درون مطمئنا به نتيجه خواهم رسيد
    سپاسگزارم از شما نازنين ان دريچه رو در پس سر من باز كرديد
    وسعى ميكنم چندين بار اين فايلهارو گوش بدم تا بتوانم ارام ارام ولى محكم وراسخ به با درون وجودم اشتى كنم
    از شما بى اندازه سپاسگزارم

  • سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان راستش اگه بخوام ازدیددوچرخه نگاه کنم خداپشت سرم بوده گاهی میرفتم عقب ولی بازم چون اعتمادنداشتم ترس خودنمایی میکردودوباره میرفتم جای خدامینشستم باخودمحوریهام چرخ زندگیمورکاب میزدم بجای خداتصمیم میگرفتم هر موقع گیرمیکردم یاتوسرازیری می افتادم اون موقع بازخدارامیگذاشتم جلوی دوچرخه وازش کمک میخواستم تاجاده صاف وهموارمیشدبازجاموعوض میکردم باخدایی خودم جلومیرفتم تاجایی که دوباره راهموگم میکردم بازباعجزگریه وزرای یادخدامیکردم وخداهم انصافا روشوازم برنمیگردوند توبدترین لحظات بهترینوواسم انجام میداد ولی من آدم خودخواه وخودمحوری بودم که نمی گذاشتم خداوند همیشه جلوبشینه و چرخ زندگیمورکاب بزنه‌
    اما حالا فهمیدم که چه خوبه کسی که راه خوب بلده وبهترازمن میتونه چرخ زندگیموبچرخونه فرمان زندگیموبدم به دستش بهش اعتماد کنم وازهیچ چیزی هم نترسم چون بهترازاوهیچ کسی نمیتونه این دوچرخه را هدایت کنه خدایا سپاسگزارم که همیشه بامنی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
    وامادرموردتمرین دوم راستش من از آیینه ودیدن خودم بیزارم هر موقع هم توایینه خودمو نگاه میکردم بجزبدوبیراه چیزی به خودم نمی گفتم اما چندروزه با خودم آشتی کردم ویه جورایی دارم از خودم دلجویی میکنم انشاالله که باهام آشتی کنه ومنوببخشه و باهم دیگه دوست بشیم دوست صمیمی وازاستادعزیزهم خیلی خیلی ممنونم که داره آرام آرام لایه های درونی ذهنوجسم منوپاکسازی میکنه سپاسگزارم

  • سلام
    من در دوچرخه سواری با خدا گاهی فکر کردم خدا هم بامن هست
    اما گاهی مغرور شدم ویادم رفته بود که اگر او نخواهد من نمیتونم رکاب بزنم
    من بیشتر وقت مشکلات یاد خدا می افتادم
    ولی گاهی به عزیزانم نگاه میکنم ومیگم اگر خدا نبود من اینارو نداشتم
    من در زندگی مشکلات زیاد داشتم
    اما از خدا هر چه خواستم بهم داد بی منت
    اما من بنده ی ناسپاسی بودم
    میخوام هر روز بهتر باشم

    میخوام به خدا دل ببندم وعاشقونه باهاش رکاب بزنم
    من امروز که این فایل و فایل های قبل رو گوش کردم
    فهمیدم خیلی جلوتر از خدا حرکت میکنم
    و اصلا حواسم نیست که او بهترین یار من است
    امروز اندیشیدم که من اگر خدارو داشته باشم به هیچ کس حاجت ندارم
    در من روح خداست پس باید خدای وجودم رو بشناسم وعاشقانه باهش رفتار کنم

    تمرین دوم

    من از خیلی وقته عاشق خودم شدم شاید ۶ ماه داره میشه

    قبلا از خودم متنفر بودم

    بیزار از دیدن خودم در آینه
    اما الان اگر روزی ص بار برم جلو آینه هربار صدبار قربون صدقه ی خودم میرم
    من بعداز ۳۷ سال الان متناسب شدم
    و دارم لذت اون رو میبرم
    و اینجا با بهترین آموزش ها
    میفهمم که خدا چقدر من رو دوست داشته که اینجام تا خدامو هم بشناسم
    استاد ممنون
    استاد مرسی

    استاد شما خیلی عالی هستید
    خدا قوت

  • سلام خدمت همراهان گرامی من در دوچرخه سواری با خدا شاید بیشتر عمرمو خودم جلو نشسته بودم و حتی زمانی که خدا صدام میزد یا زمانی که بهم لبخند میزد من نادیده می گرفتمش و بهش اعتماد نمی کردم اما الان حدود چهار سال که بدون هیچ اغراق میگم که خدا در جلو دوچرخه نشسته ومن اختیار تام زندگی خودمو بهش دادم در خوشی ها با تمام وجود ازش تشکر کردم و در غم های زندگیم هم مشکلاتم رو بهش گفتم و ازش کمک خواستم نمی‌گم تو زندگیم غمی ندارم که اگه این ادعا رو کنم دروغه محض ولی نمی‌دونم حرفمو باور میکنید یا ن ولی بچه ها زندگی من گاهی اوقات این قدر توش مشکلات بود که فکر می کردم زیر بارشون کمر خم کنم و ی زمانی از زندگیم به تار مویی وصل بود که هر آن ممکن بود از هم بپاشه ولی ازش کمک خواستم و مشکلی که به حل کردن اون یک درصد امید نداشتم حل شد من نمی‌گم آدم خوبیم نه شاید از همه شما گناه کارترم باشم فقط می خواستم بگم خدا لطف بزرگی بهم داشته و اون اینه که می زاره همش یادش باشم من در طول روز باهاش حرف میزنم اگه کاری بکنم که بفهمم ناراحت شده ازم مثل یه بچه که از بزرگ‌ترش معذرت خواهی می‌کنه میگم خدا جونم ببخشید دیگه سعی میکنم تکرار نشه یا با خودم باهاش نجوا میکنم از صبح پا میشم هر موقع که بتونم باهاش حرف میزنم میگم خدایا دوستت دارم منو فراموش نکن شمایم حتما امتحان کردید خیلی لذت بخش اگه این کارو نکردید فقط یک دفعه امتحان کنید و اما تمرین دوم. من خودمو دوست دارم یعنی کم کم یاد گرفتم که من خیلی محترمم و اجازه ندم کسی به غیر از این فکر کنه گاهی اوقات به خودم می رسم و جلوی آیینه هم می رقصم ولی این اواخر راستش رو بخواهید از آیینه فراری شده بودم چون اضافه وزنم خیلی بیشتر شده بود اما دیگه نمی خوام به وزنم فکر کنم به حرفهای استاد گوش میدم و استرس روزانمم کم شده دیگه برای آروم کردن خودم پر خوری نمی کنم امیدوارم بتونم به این سبک روش زندگی عادت کنم اول به راهی ک میومدم شک داشتم ولی الان با صحبت های ک تا الان شنیدم فهمیدم مسیر که دارم میام مسیر درستیه

  • تمرین دوم:
    من خیلی خودم و دوست دارم.چون همیشه سعی میکنم به دیگران کمک کنم و خوشحالشون کنم و چون ذاتم اینجوری هست و این من واقعیم هست، خیلی ازش لذت میبرم. هنر رو خیلی دوست دارم و اینو بروز میدم. مثلا قبلا که بچه نداشتم نقاشی میکردم و برای همه خانواده هم نقاشی کشیدم. الآن کیک تولد برای همه میپزم، پفک و چیپس و اینا درست میکنم، آدم پرانرژی و شوخ طبعی هستم ذاتا و همه جا هم به همه انرژی میدم.کلا احساس میکنم چون خودم هستم تو مسیر درست هستم. البته شاید جلوی آینه ناراحت باشم از کم پشت بودن موهام.تا حالا دوست داشتن خودمو جلوی آینه به زبون نیاوردم.
    برای خودم آهنگ میذارم.یا فیلمی که دوست دارم و دانلود میکنم و یه وقتایی شبا با همسرم میبینم. مثلا لوازم قنادی واسه خودم میخرم و خیلی لذت میبرم. یا پارچه میبرم با مدل دلخواه خودم خیاط بدوزه. ولی مثلا چای خوردن یا کیک خوردن و اینارو تنهایی دوست ندارم.دوست دارم با همسرم یا کسایی که دوسشون دارم انجام بدم. مثلا بیرون رفتن یا مسافرت تنهایی دوست ندارم. مثلا اگه یجا یه چیز خوشمزه هست، نمیتونم تنهایی بخورمش، باید برای همسرم هم نگه دارم ازش. شاید این خوب نباشه و نشونه وابستگی باشه، نمیدونم
    فک کنم همسرم و بچه هام و بیشتر از خودم دوست دارم. یعنی اگه موقعیتش پیش بیاد حاصرم جونم و فدای اونا کنم.

  • تمرین اول:
    من معمولا تو کارهام همیشه به خدا میگم هر چی خودت صلاح میدونی همون جوری پیش بره. ولی راجع به نگرانی هام از آینده،قطعا خدا جلوی دوچرخه زندگیم نیست.چون اگه باشه، من اصلا نباید نگرانی داشته باشم. من همیشه با خدا دوست بودم و همیشه مهربون و دلسوز تصورش میکردم. همیشه هم به عینه کمک هاش و تو زندگیم دیدم و لمس کردم. ولی تعبیر دوچرخه دو نفره خیلی برام زیبا و جالب بود. دارم سعی میکنم اینجوری تصورش کنم. برنامه زندگی پس از زندگی برای من خدا رو خیلی ملموس و قشنگ تر کرد، و الآن هم وویس دوچرخه سواری با خدای شما.

  • سلام روزتون بخیر متشکرم از فایلای زیباتون
    من عاشقانه خودمو دوس دارم دوس داشتن خودم از مرز دوس داشتن گذشته به شیدایی رسیدم😉
    و معمولا جلو آیینه میرم و به خودم میگم دختر شایسته سال تویی و کلی خودمو ستایش میکنم. خیلی اوقات تنهایی کافه میرم برای خودم نوشیدنی که دوس دارم سفارش میدم همسرمم منزل نباشه برای خودم غذایی که دوس دارم سفارش میدم میز و میچینم شمع روش میکنم همیشه به خودم میگم من ملکه ام و باید عین یه ملکه غذا بخورم و رفتار کنم. خیلی وقتا دوس دارم همسرم بهم گل و کادو منتظر نمیشم همسرم برام کاری بکنه خودم برای خودم گل میگیرم چن وقت پیش یه دسته گل بزرگ و زیبا گرون قیمت سفارش دادم و اپراتور سایت باهم تماس گرفت که رو گل چه کارتی بزنم برای کی گل گرفتم وقتی گفتم برای خودمه کلی تعجب کرد😌
    و هیچکس بیشتر از خودم دوس ندارم
    با تشکر از شما💐

  • واما درمورد تمرین دوم چقدر خودمو دوست دارم خیلی چون من روح خدا درم دمیده شده برای همینه که خودمو دوست دارم اینکه جلو آینه به خودم بگم دوست دارم راستشو بخواین نه هنوز نگفتم برای خودم یه وقتایی که میلم بکشه چای دم میکنم ودر کنار گوش دادن به فایلای استاد میخورم که جاتون خاای خیلیم دلچسبه اینکه آهنگ برارمو برقصم خیلی کم پیش میاد با آهنگ که میذارم روزی ۱۰ دقبقه حلقه میزنم فقط خوب اونم حکم رقصو داره 😊 وچه کسانیو بیشتر از خودم دوست دارم بچه هامو وبله میدونم باید دوست داشته باشم ولی انگار وقتش وفرصتش برام پیش نیومده ولی با آموزه های استاد عزیز حتما یاد میگیریم که اول خودمونو دوست داشته باشیم تا بتونیم دیگران‌راهم دوست داشته باشیم 🙏❤️❤️

  • باسلام خدمت استاد گرامی ونجمه بانو مهربان وهمه دوستان عزیز هپی فتی من تا قبل از اینکه با این گروه پرقدرت آشنا بشم اصلا نمیدونستم زندگی مث دوچرخست وباید خدای خودم رو جلوی دوچرخه زندگیم سوارکنم چون نه مسیر درست رو میشناختم ونه کسه دیگه ای این حرفارو یادمون داده بود واینکه میدونستم خداخیلی مهربان حتی از مادر مهربانتراعتقاد داشتم اما اعتماد نمیکردم ولی از وقتی که این ۳تا فایل استاد رو راجع به مدد اعتماو ودوچرخه سواری با خدا رو با جان ودلم چندین وچندین بار گوش دادم تازه خدای واقعیمو پیدا کردم وحالا خداوند روبا اعتماد کامل جلوی دوجرخه زندگیم نشوندم واز وقتی که خداجلو دوچرخم نشسته منو به بهترین مسیرهای زندگیم هدایت وکمک میکنه واین لطفو مدیون اول همان خدای وجودم وبعد استاد گرامی میدونم وممنونم ومممنونم وبسیار سپاسگزارم از خالق رئوف خودم❤️🌹

  • با سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
    من خوشبختانه تو تمام عمرم مخصوصا در زندگی زناشویم همیشه خدا همراهم بوده جاهایی بوده که من اشتباهی رفتم ولی با یه تلنگر بر گشتم به راه مستقیم. خدا همه جوره هوامو داشته شاید به همین خاطر همیشه هم خودمو دوست داشتم هم اطرافیانمو. بار ها شده که نه از سر خود خواهی بلکه از سر مصلحت خریدا و خواسته های خودمو بر خواسته ی شوهرم حتی پسرم ترجیح دادم. هیچ گونه حس بدی هم نداشتم. ولی با همه این تفاسیر هنوز فک میکنم باید برای داشتن یه حال خوش بیشتر برای خودم وقت بذارم.

  • توی عمرم ویسی به این زیبایی نشنیده بودم .ویسی که شدیدا آرامش میده و مسیر زندگی رو قشنگ و راحت نشون میده . اینقدر این ویس پر انرژی بود که در حین شنیدن خدارو با تمام وجودم احساس می کردم .
    استاد بزرگوار سپاسگزارم .
    💚💚💚💚💚
    حقیقتا من جلو بودم چون بیشتر اوقات ناامید بودم و نگران از اتفاقاتی که قراربود برامون بیوفته . شاید باورتون نشه ولی الان که همه اتفاقات رو مرور میکنم میبینم خدا خیلی جاها جلو نشسته بوده چون خیلی معجزه بهمون نشون داده بود و اون موقع بود که همش میگفتم خدایا شکرت تو همش کنار من بودی و من نمیدیدمت 😑
    و اما تمرین دوم ، من دیگه اون شخص قبلی نیستم خیلی متفاوت شدم خیییلللی زیاد . خودم رو خیییلللی دوست دارم در صورتی که قبلا اصلا دوست نداشتم .
    و همه این تغییرات رو مدیون شما استاد عزیزو خانم گلتون هستم .
    صمیمانه سپاسگزارم
    💚💚💚💚💚

  • سلام وقت به خیر
    تمرین اول من خودم فکر میکنم در خیلی از مواقع زندگی ام مخصوصاً در مشکلاتم این خداوند بوده که جلو نشسته بوده من خیلی وقت ها خودم و زندگی ام رو به خدا سپرده بودم و خیلی وقت ها وقتی افراد مشکلات زندگی ام رو بر می‌شمردند در جواب میگفتم که خدای من کجا ست. خیالتون راحت خدا خیلی حواسش به من هست

  • سلام به همه
    تمرین اول :
    من همیشه به حامی بودن خدای عزیزم در طول زندگی اعتقاد و باور داشتم ولی نمیتونم بگم این اعتماد صد در صد بوده چون توی زندگی از خیلی چیزها ترسیدم و ما یاد گرفتیم که فقط با ایمان به خدای قدرتمندمون میتونیم ترسهامون رو کنار بگذاریم و من امروز تصمیم گرفتم شک و دودلی رو کنار بگذارم و همه چیز رو به خدا بسپارم و ترسهامو رها کنم و میدونم که خدا بهترینها رو برای بنده هاش میخواد
    تمرین دوم :
    من خودم رو خیلی دوست دارم برای خودم وقت میگذارم و همینقدر که توی این گروه هستم و دنبال اینم که هر روز چیزهای بیشتری یاد بگیرم و پیشرفت کنم نشون میده که حس ارزشمندی در من قویه و چقدر خودم رو دوست دارم و با یاری خدا میخوام که هر روز بهتر و عالی تر بشم و بیشتر و بیشتر عاشق خودم باشم من قابلیتهای زیادی دارم و قابل ستایشم خداوند روح خودش رو در ما دمیده و ما اشرف مخلوقات هستیم پس چرا نباید خودم را ستایش کنم؟

  • تمرین اول:
    من همیشه فکر میکردم خدا پشتم ه حتی روی دوچرخه
    مثل مادری که پشت بچه ش ه، که داره تازه راه میفته، وقتی میخواد بخوره زمین، کمرش رو میگیره و بلندش میکنه. همیشه اینجوری حسش میکردم
    که همه جا و همیشه دستاش دور من حلقه شده
    و داره ازم محافظت میکنه و هدایتم میکنه
    تمرین دوم:
    راستش من به شدت خودمو دوست دارم و به خودم افتخار می کنم
    به کارایی کردم، به روزایی که گذروندم، به دستایی که گرفتم، به جنگیدن های زندگیم

    من هر بار که خودمو توی آینه میبینم دلم برای خودم قنج میره
    و هر روز خودمو نگاه میکنم

    من در حجم دوندگی هام اگه به خودم عشق ندم، برای خودم آهنگ نذارم و نرقصم، اگه غش غش و از ته دل نخندم، نمیتونم ادامه بدم

    قدیما خیلی ها را به خودم ترجیح میدادم ولی الان فهمیدم که تو اگه باغبون وجود خودت نباشی، نمیتونی به باغ وجود بقیه برسی

  • درود به شما
    من خیلی جام رو عوض میکنم تا میرم عقب باور کنم و بشینم یه اتفاقی میفته که مجبور میشم بیام جلو و دلیل این جابجایی فقط اینه که اعتماد مطلق ندارم وفکر میکنم زمان و باور میتونه جای من رو در عقب دوچرخه ثابت کنه
    تمرین دوم:
    خودم رو زیاد دوست دارم چون سرشت من کلا برای دوست داشتن و عاشق شدنه و هرروز یه جوری حال خودم رو سعی میکنم خوب کنم
    متاسفانه بزرگترین عملکرد بدم در زندگی این بود که همیشه برای دیگران وقت بیشتری نسبت به خودم گذاشتم و اونها رو بیشتر از خودم دوست داشتم
    امسال در ۴۰ سالگی بدنبال تغییر در این سبک از زندگی هستم(البته بعد از ضربه هایی که خوردم)
    ومیدانم که بااااااید به خودم بیشتر از اینها ارزش بگذارم

  • سلام باید اعتراف کنم
    این روزا حالم خوب نیست
    و تنها اتفاق قشنگی که منتظرشم هر روز
    همین جلسه ها
    ویس ها
    و صحبتای دوستامه

    من متاسفانه همیشه رو‌ دوچرخه م جولو نشستم
    چون هنوز اعتقادم به اعتماد تبدیل نشده بود
    ولی دارم خیلی تلاش میکنم که تغییری ایجاد کنم
    واقعا من اشتباه زندگی میکنم
    و این رو بعد این جلسات خیلی بهتر احساس میکنم

    اینکه خودمو تا به حال دوست داشتم یا نه!!
    واقعا نمیدونم
    از اون کارایی که پرسیدین
    هیچکدومشو واسه خودم نکردم تاحالا

    ولی خواهم کرد
    نیاز به تغییر دارم
    فقط متاسفانه اصلا تمرکز نمیتونم بکنم
    خیلی تلاش میکنم
    مرتب جلسات رو میشنوم
    و تو تمرین ها شرکت میکنم
    سعی میکنم بهتر شم

  • تمرین اول در دوچرخه سواری دلم میخواد و از صمیم قلب دلم میخواد همیشه خدا جلو بشینه ولی گاهی وقتها اینجوری نیست گاهی وقتها انگار بجای خدا خودم سکان زندگی رو بدست میگیرم و خسته میشم و بعد دوباره سکان و فرمان میدم دست خدا مدتی همه چیزو رو میسپارم به خودش ولی گاهی وقتها اینجوری نیست برای همین غمگین میشم میترسم حالا امیدوارم و سعی میکنم از امروز همیشه فرمان زندگیم رو بسپارم به خدا
    تمرین دوم
    خودم و دوست دارم الان مدتیه بیشتر خودم و دوست دارم بیشتر به خودم توجه میکنم اخرین بار هفته پیش بود که به خودم گفتم که توعالی هستی تو زیباترینی ولی باز نجواهای ذهنی خاموش نبودن مرتب این تمرین انجام نمیدم گاهی میرم جلوی ایینه و به خودم میگم ساره دوستتتت دارم بلند و گاهی خودم وبغل میکنم و میگم خودم هوات و دارم ساره جان نترس من هستم

    زیاد برای خودم وقت میزارم و زیاد برای خودم هدیه میخرم هر چیزی بهترین اش رو برای خودم میخرم ولی خیلی وقته که اهنگی نزاشتم و باهش نرقصیدم

    الان کسانی رو که بیشتر از خودم دوست دارم محدود شده قبل از قرنطینه همه کس رو دوست داشتم به غیر از خودم از اون زمان خودم و درالویت قرار دادم و بیشتر الان خودم و دوست دارم البته گاهی همسرم رو بیشتر از خودم دوستتت دارم

    استاد اینا همه شون درمن نسبی هست گاهی عاشق خودممم و به خودم افتخار میکنم و گاهی چون عالی نیستم و خودم کافی نمیبینم از خودم بدم میاد البته الانها کمتر
    گاهی عاشق خودم هستم و گاهی خودم رو به میز محاکمه میکشونم
    گاهی عاشق خودم هستم گاهی من سرزنش گر منو سرکوب میکنه اعتراف میکنم که همیشه عاشق خودم نیستم عاشق خودم نیستم که به خودم رنج وارد میکنم عاشق خودم نیستم خودم رو زیر اخیه میبرم ولی هر روز تلاش میکنم ساره رو بیشتر دوست داشته باشم و عاشق خودم باشم

  • با سلام و سپاس از استاد امین جعفری بزرگوار.
    نمیدونم چطوری هیجان و خوشحالیمو راجع به فایل دیشب بگم زبونم قاصره، واقعاً کیف کردم. تا حالا از این زاویه به خدا نگاه نکرده بودم ( دوچرخه سواری با خدا).
    تمرین اول: من عقب نشسته بودم چون به خدا اعتماد دارم.
    تمرین دوم: حداقل این روزها خودمو خیلی دوست دارم😍
    من روزانه ۳ بار میرم جلو آینه و هربار ۳ ویژگی و خوبیهامو به رخم میکشم در حالیکه قبلنا اصلاً تو آینه نمیتونستم با خودم ارتباط برقرار کنم.
    🌸من هرروز برای خودم چای یا دمنوش دم میکنم اونم از نوع با کیفیتش👍🏻
    🌸آخرین بار ماه قبل بود که واسه خودم کلی هدیه خریدم.
    🌸 یه ماه و نیم پیش برای بار اول بود که واسه خودم آهنگ گذاشتم و رقصیدم در حالیکه قبلنا تحت هیچ شرایطی، تنهایی نمیرقصیدم.
    جالب اینجا بود که مریض بودم و خواستم با اینکارم و شاد بودنم بیماری رو از خودم دور کنم☺️😍
    🏵️ قطعاً باید خودمو دوست داشته باشم چون وقتی خودمو دوست داشته باشم، بالطبع، دیگران رو هم دوست خواهم داشت.
    🏵️ فعلاً به مرحله عاشقی نرسیدم!☺️ ولی قطعاً روزی خواهد آمد که به خودم عشق میورزم.😌
    تماااااام👍🏻💪🏻

  • سلام
    تمرین اول

    من همیشه از کلمه ی (توکل بر خدا ، هرچی خدا بخواد، راضیم به رضای خدا ، خواست خدا بوده، الهی به امید تو ، انشالله ….) زیاد استفاده میکردم . ولی در بیشتر مواقع این کلمات ظاهری و لقلقه ی زبان بودن ! چون تا کارم به جای باریک میرسید و دیگه احساس خطر میکردم و حس میکردم صفحه داره از دست میره دیگه اون آرامشی که میباست رو نداشتم و به شدت خودم رو میباختم . یا اگه اوضاع وقف مراد و خواسته ام نمیشد به شدت ناراحت میشدم . که چرا اینطوری شده ؟ در حالی که اصلا نگاه خیر و دیدگاه مثبت به قضیه نگاه نمیکردم که حالم رو در لحظه خوب نگاه دارم و به خدا شک میکردم ، ولی با گذشت زمان تازه میفهمیدم که اون ماجرا چقدر حالا به نفع من شده و من اون نوقع داشتم خودم رو میکشتم !!!! حقیقتا اعتماد ما به خدا بعضی وقتها شرطی هست اونم مشروط به ( زمان) … زمان و لحظه ای که خودمون میخواییم ! در حالی که شاید خدا ، مصلحت ما و تکامل ما رو در زمان دیگه ای موکول کنه و دریافت خواسته دیرتر اتفاق بیافته
    یا به تعبیر دیگه در واقع اعتماد من به خدا تا اونجایی بود که اوضاع گل و بلبل بود تا طوفانی میشد ترس و نگرانی برم میداشت . فکر میکردم داره دیر میشه … اونجا بود که خودم تند تند دوچرخه رو میگرفتم تو دستم و حالا ندو کی بدو …
    خیلی مهمه که وقتی هوا طوفانی شد ، کشتی زندگیت تو دریای طوفانی به تلاطم افتاد همچنان آرامش و اعتمادت رو به خدا حفظ کنی
    من نمیتونم ادعا کنم که همیشه خدا رو جلو نشوندم . البته جریانات و روزهایی از زندگی گذشته ام رو به یاد آوردم که وقتی نترسیدم چقدر کارها خوب پیش رفته بود و عالی به مقصد رسیدم ، و حالا میفهمم دلیلش چی بوده !!! ؟
    حالا که خوب فکر میکنم گاهی وقتها هم بوده که روی کاغذ و نمادین به خدا حکم ریاست و سرپرستی میدادم ولی در عمل بهش اجازه ی خدایی نمیدادم که قطعا اونجاها ضرر میکردم .
    تمرین دوم
    از اونجایی که یک سال هست که توی این مسیر زیبا قرار گرفتم . ارتباطم با خودم خیلی خوب شده ، خیلی عالی تر از گذشته … همینقدر که یاد گرفتم به صدای *بدنم* و صدای *احساسم* گوش بدم این خودش بزرگترین دوستی و احترام به خودم هست که با دنیا عوض اش نمیکنم . 🥰🥰🥰🙏💓

  • سلام منم همیشه خدا راهنمام بوده باید جلو بشینه تا بهم بگه با پستی وبلندی های زندگی چیکار کنم
    من اگر حال خوشی داشته باشم خوب معمولا همیشه ادم سرحال نیست ‌اگر خوب باشم خودممو که می بینم لبخند میزنم ومیگم. با اینکه سنت با لا رفته هنوز خوشکلی یا ی رژلب میزنم می رم دنبال کار منزل

  • من مطمئنم که خدا نشسته زین جلو که من الان تو این گروهم و دارم از تک تک لحظات زندگی ام لذت میبرم، که این مسیر را جلوم قرار داده، و من را به راه درست هدایت کرده🥰🥰🥰

  • نسیم داوودی
    سلام استاد وقتتون بخیر ،
    من تو دوچرخه سواری با خدا پشت نشستم و از همه چیزهایی که دارم و بهم داده ازش تشکر کردم ،یه نفسی کشیدم و بوی چمن و آب و درکنار هم حس کردم ازش تشکر کردم که هستم ،ازش تشکر کردم با بت هرچی بهم داده و همیشه مواظبم بوده و هست
    من خودمو دوست دارم ،بعضی وقتی شده جلو یه آینه وامیستم به خودم میگم اونقدارام بد نیستی ، خوبی ، بعضی وقتهام جلو یه آینه وامیستم و یه بوسی برایه خودم میفرستم 😂😂
    ولی برایه خودم خیلی خرید میکنم تو این زمینه از هیچی کم نمیذارم 😂😂 حتی شده اگه دستمو مثلا بسوزونم بوسش میکنم و ازش معذرت می خوام که سوزوندمش

  • اقای جعفری گرامی فایل دیشب بیشنر از ده بار گوش کردم و لذت بردم و خدارا شکر گفتم که زندگی به من فرصت این تغییرات را داده من در زندگی بیشتر اوقات مخصوصا این چند سال اخیر خدارا در صندلی جلو نشانده بودم ولی در کارش بسیار دخالت میکردم و سرعت عمل ازش می گرفتم ولی امروز صبح پاشدم و بعد از چاق سلامتی با خدا بهش گفتم امروز چی میخوام و گفتم خداجون این گوی و این میدان اگه کمکی لازم بود منو در جریان بزار منم حواسم به گوشه کنار کار هست وتشکر کردم که شما استاد عزیز و هپی فت سر راه من قرار داد

    • سلام خدمت استاد بزرگوار وخانم خیری عزیز
      من می تونم بگم تا به امروز خداوند همیشه برای من رکاب زد ومن هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که انچه برای من پیش میاید به صلاح من است وگاهی از خدا می پرسیدم چرا؟
      ولی الان بعد از این سه جلسه چون باهدف به مسیر در پیش نگاه میکنم حالم خوش است
      بله من معمولا به این عقیده دارم که لازمه گاهی حتی اگر در آینه خودمونو
      نبینیم ولی برای تشویق خودم وقت بگذارم و از خودم برای بعضی از کارها که بخوبی انجام می گیرند تشکر کنم
      برای خودم هدیه تهیه میکنم
      خودم رادوست داشتم ولی در حالت پنهان گویا فکر می کردم اگر دیگران متوجه علاقه من به خودم شوند مرا خودخواه بدانند غافل از اینکه تمام اطرافیان من قبل از اینکه من رو دوست داشته باشند خودشونو دوست دارن
      ولی حالا که متوجه شدم به راحتی برای خودم وقت بذارم و خودم رو دوست داشته باشم بدونه اینکه خودم رو برای اینکه دیگران قراره چه فکری بکنند
      من بخوبی پی بردم که عاشق خدای درون خودم باشم که به واسطه ی این عشق عاشق خودم باشم خیلی لذت بخش
      حس خوبی است
      سرشار از آرامش وراحتی است
      از شما استاد عزیز سپاس گزارم
      که برای انچه در درون من هست جهت داده شده وبا هدف حرکت می کنم

دیدگاهتان را بنویسید